ماجرای اولین عکس پرسنلی
 
ستایش مهربون
ستایش مهربون ❀ستایش خوش زبون
 
 
دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, :: 12:49 ::  نويسنده : مامان منصوره

 

 سلام خوبین خوشین خاله های مهربون

آره دوباره اومدم با یه آپ جدید اما اینبار با یه حال و هوای جدید

ماجرا از اونجایی شروع شد که من و بابا حمید مهربون چند بار ستایشو برای گرفتن عکس به آتلیه بردیم ولی چشمتون روز بد نبینه وارد شدن ما به عکاسی همانا گریه کردنو جیغ زدن همانا و ما ناراحت از اینکه چرا نشد از ستایش عکس بگیریم ستایش مهربون دیگه چکارش میشه کرد . تا اینکه ستایش سرما خورد و ما اونو به دکتر بردیم که تو پست قبلی هم توضیح دادم اونم برای خودش حکایاتی داشت خلاصه آقای منشی که دفترچه رو گرفت گفت ببخشید دفترچه شما تمدیدش تمام شده و ویزیت آزاد دادیم بعد بابا حمید گفت اگر ایندفعه دفترچه رو بردم برای تمدید ازمون عکس میخوان همونطور که مستحضرید ستایشی ما دو سالش تموم شده و باید دفترچش عکسدار بشه حالا چه کار کنیم چه کار نکنیم یه فکری به ذهنم خطور کرد دختر خاله عزیزم نسترن که تبحر خاصی توی کارهای فتوشاپی داره توی خونه از ستایش عکس گرفت با هنر خودش اونها رو تبدیل به عکس پرسنلی کرد دست خاله نسترن هم درد نکنه اینم سه بوس آبدار برای خاله نسترن تا سه نشه بازی نشه ممنون خاله مهربون عکسها رو میذارم که ببینید .

اینم چند تا عکس دیگه (خانم مهندس ستایش ) اگه سفارشی دارین در خدمتتم

 

ستایش در فروشگاه اهواز مال

عجله نکن عجله نکن زنگ تفریحه بزار یه خورده ممه بخورم بعد دوباره میریم خرید

من که دیگه مولفیکسمو خریدم خیالم راحت شد بزار فکر کنم دیگه چی میخواستم

 

 



نظرات شما عزیزان:

رها
ساعت13:01---5 اسفند 1391
سلام ممنون که به ما سر میزنین

آره منم با بهار مشکل داشتم سر عکس گرفتن و همینطور کوتاه کردن موهاش پاسخ: :-)


مامي كيانا
ساعت8:46---4 بهمن 1391
پس كه اينطور اين ستايش خانوم تا اين اندازه از عكس و عكاسي بيزار بودند؟ نميدونستيم والا

ولي خوب فكري كرديد بهترين راه حل بود عكساش هم خيلي قشنگ از آب در اومد دست خاله جون مهربون و هنرمند درد نكنه پاسخ: دستت درد نکنه خاله کیانا رو ببوس


مامانش
ساعت10:58---3 بهمن 1391
ترفند جالبی بود!پاسخ: ممنون از خودتون آدرسی نذاشته بودید .

سارا مامان آرام
ساعت10:34---3 بهمن 1391
دقیقاً منم همین مشکل رو با آرام دارم ، الان 7 ماهه دفترچه رو تمدید نکردیم

منم تو فکر بودم همین کار رو بکنم



ووی ووی چه جیگریه این ستایش خانم خوشگلپاسخ: سلام سارا جون دلم براتون تنگ شده بود ممنون سر زدید آرام جونو ببوس .عاشقتم خاله .


مامان بابای الیسا
ساعت14:00---2 بهمن 1391
ای وروجک پاسخ: ممنون خاله مهربون واقعاً دست خاله نسترن درد نکنه تلافی به خیر

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم 7 دی 1389 ساعت 5 عصر در بیمارستان آریا اهواز خدای مهربون یه دختر ناز و دوست داشتنی به ما هدیه داد ما اسم این فرشته نازنینو ستایش گذاشتیم ستایش یعنی شکر و سپاس این وبلاگ درست شده تا خاطرات ستایشو تو خودش نگه داره تا وقتی که بزرگ شد عشقی که مامانی و بابایی بهش دارن رو لابه لای خاطراتش پیدا کنه.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستایش مهربون ستایش خوش زبون و آدرس www.setayeshmehraboon.loxblog.com لینک نمائید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

کد تغییر شکل موس -->

کد حرکت متن دنبال موس 

کد جست و جوی گوگل