|
ستایش مهربون ستایش مهربون ❀ستایش خوش زبون |
||||||||||||||||
|
دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 12:1 :: نويسنده : مامان منصوره
لالایی .........! زن و شوهر پیری
نظرات شما عزیزان:
سلام مامان ستایش جون چه جوری باید شما رو بلینکم هر کار میکنم نمیشه لطفا
پاسخ: سلام رها جون شما وارد مدیریت وبلاگ خودتون بشید و گزینه پیوندها/لینک های وبلاگ را باز کنید و از نوار جستجوی بالا آدرس ما رو کپی کنید بعد در نوارافزار پیوندها پیت نمائید فقط آدرس رو درست کپی کنید .
وای! چه غم انگـــــــیز بود!!!
دلم گرفت.... .gif){kind=small} *************** خیلی تلنگر خوبی واسه ما آدما بود عزیزم.... قدر هم و بدونیم! .gif){kind=small}
چقدر زيبا و عاشقانه و غم انگيز
سلام گلم . وبلاگت مثل خودت زیبا و قشنگه و متن هایی که مامان جون برات می نویسه خیلی دلنشین وجذابه . با اجازه ات لینکت می کنم گلم تاشما و آروین دوست های خوبی برا هم باشید .
وایییییییییی چه قدر قشنگ و عاشقانه خیلی قشنگ بود عزیزمممممم
چه قدر تامل بر انگیز بود داستانی که انتخاب کردی ان شاالله بتونیم قدر همو بدونیم همیشه ممنون از حضورتون با افتخار لینک شدید
سلام ستایش جون را میبوسم خیلی متنتون خوب بود کلی بهش فکر کردم انشالله که همیشه هرسه کنار هم شاد وخرم زندگی کنید منم براتون ارزوی یک زندگی زیبا وتوام با عشق را دارم
درباره وبلاگ  وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم 7 دی 1389 ساعت 5 عصر در بیمارستان آریا اهواز خدای مهربون یه دختر ناز و دوست داشتنی به ما هدیه داد ما اسم این فرشته نازنینو ستایش گذاشتیم ستایش یعنی شکر و سپاس این وبلاگ درست شده تا خاطرات ستایشو تو خودش نگه داره تا وقتی که بزرگ شد عشقی که مامانی و بابایی بهش دارن رو لابه لای خاطراتش پیدا کنه. آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
| ||||||||||||||||
با هم زندگی می
همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت 
و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت
رفت و او را
از آن شب به بعد
بیایید تا زنده ایم قدر یکدیگر بدانیم 
تبادل لینک هوشمند 
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان 
